آزیتا حسین زاده عطار | شهرآرانیوز؛ صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از نهادهای اصلی تولید و پخش محتوای رسانهای کشور، نقش تأثیرگذاری در فرهنگسازی و انتقال ارزشهای هویتی و تاریخی دارد.
با این حال، از نظر پژوهشگران، فیلمسازان و استادان دانشگاهی که در زمینه تحقیق و تولید سوژههای هویتی و تاریخی و انقلابی مطرح هستند، استانخراسانرضوی به عنوان یکی از مراکز مهم فرهنگی و مذهبی ایران، به رقم پر بار بودن در عرصه شعر و داستانها و روایتهای تاریخی و انقلابی، در تولید فیلم و مستندهای تاریخی و انقلابی عملکرد مناسبی نداشته است.
گفتوگو با دکتر علیرضا باوندیان که تحقیقات و تألیفات بسیاری در هنر و معماری اسلامی دارد و مقطع دکترایش را در رشته پژوهش هنر گذرانده و سالها سردبیر رادیو جبهه بوده است، به آسیبشناسی تولید فیلمهای تاریخی و انقلابی در صداوسیمای این استان و نیز پیامدهای آن میپردازد.
انگیزه اش را نمیدانم. باید از مدیریتها سؤال کنید. علتش به مدیریتها برمی گردد. مدیریتها نه مدیران. معمولا مدیریتهای صداوسیمای خراسان اشراف و اذعانی به موقعیتهای تاریخی و تاریخ مندیِ موقعیتهای این شهر ندارند. حتی ظرفیتها، قابلیتها و اوضاع و احوال تخصصی محیط کارشان را به درستی نمیشناسند. درد این مسئله زمانی بیشتر حس میشود که بدانیم رسانه حرف اول و آخر را در ارتباطات و انتقال اطلاعات بیان میکند و هر فردی در دنیای امروزی یک رسانه مستقل برای خودش شده است.
ابتدا باید بگویم که در توصیف، تحلیل و تبیین رویدادها، صداوسیمای خراسان رضوی کجاست؟ من در مدت جنگ تحمیلی سردبیر برنامههای رادیو جبهه بودم. آن زمان مردم ما همه اخبار و اطلاعات را از رادیو کسب میکردند و تلویزیون گستردگی رادیو را نداشت. حالا فکر میکنید سردبیر برنامه رادیو جبهه میتوانست چه وزن رسانهای در کشور داشته باشد؟ فاصله من سردبیر تا صداوسیمای خراسان شاید به هزار متر میرسید، اما در طول این مدت احدی از افراد صدا وسیمای مرکز خراسان سراغ من نیامدند که بگویند ما در آن شرایط چگونه کسب تجربه میکردیم و در شرایط کنونی جهان باید چگونه مهارت رسانهای کسب کنیم. صداوسیمای خراسان رضوی با آن همه امکانات هنوز نتوانسته در وسعت حتی بخشی از غنای تاریخی و گفتمانی این استان عمل کند.
ایشان نقل به همین مضمون میفرمودند که امروز جنگ را کسی میبرد که رسانه را ببرد. یعنی پیروز رسانه، پیروز جنگ است. ایشان بر نیروی مطالبه گرانه رسانهها و دانشگاه بسیار توجه داشتند. هم رسانهها و هم دانشگاه ما از هنر عاری و خالی است. تنها به فرمهای هنری پرداختهایم و نه ماهیت هنر. نه در رسانه و نه در دانشگاه غالبا چیزی به نام تولید اندیشه وجود ندارد. اگر چه از در و دیوار شهر تولید میبارد. ما ساعتها درباره سرشت و سرنوشت صدا و سیما صحبت میکنیم، ولی در واقع تولید وجود ندارد. گفتوگو خیلی وقتها به معنای گفتمان نیست. من به عنوان معلم دانشگاه دچار روزمرگی میشوم، اما به عنوان یک استاد پژوهش هنر اصلا. الان نه مخاطب رسانه ما از نشستن پای تلویزیون رضایت دارد و نه دانشجوهای ما از کلاس. چون تولید اندیشه از میانه برخاسته است و تنها رواج اندیشه جای آن را گرفته است. تمام کسانی که در جهان درخشیدند یک گفتمان جدید ارائه دادند. حافظ را گفتمان متفاوت او حافظ ساخت. یک جوی آب را به همه نشان میدهند و همه نظرشان این است که آن آب در جوی است، اما حافظ میگوید این آب نیست؛ بلکه گذر عمر ماست.
بارها پیشنهاد و ایدههایی را مطرح کردم. مهمترین پیشنهاد من به صداوسیما مطرح کردن بحث «گفتمان هنر انقلاب اسلامی» بود. ما در صدا و سیمای خراسان باید همایشهایی با عنوان «انقلاب اسلامی در خراسان؛ اهداف و راهبرد ها» داشته باشیم تا به دستاوردهای مهمی در این عرصه دست پیدا کنیم. در زمینههای تاریخی دیگر هم میشود این چنین گفتمانهایی را شکل داد. اهداف مشترک دلیلی بر راهبردهای مشترک نمیشود. ما به راهبرد یا همان استراتژی نیاز داریم.
مسئله تنها برگزاری همایشها نیست بلکه رسیدن به راهبرد و راهکار است.
همکاری با هم فکری بسیار متفاوت است. برای هم فکری چندان نیاز به شعر و شعور و شاعری نداریم. هم فکری خودش بر خودش دلیل است. باید برای همکاری چاره اندیشی کرد. گفتم چاره نگفتم اشاره.
وقتی شما از انقلاب اسلامی در ایران سؤال میکنید یک روند یکپارچه و یگانه دارد. انقلاب اگرچه زبان یگانهای دارد، اما لهجههای متفاوتی دارد. همین طور که میدانید حتی انقلاب در شهرهای مختلف کشور زبان متفاوتی داشته است. اگر قرار است ماهیت انقلاب را عمقیتر و مختص شهری مانند مشهد کار کنیم، در مشهد انقلاب گویش خاصی دارد که منحصربهفرد است. این مسئله در وقایع تاریخی و هویتی این شهر هم بود دارد و هم نمود. ما معمولا فیلمهایی درباره تاریخ انقلاب میسازیم که اصلا تاریخی نیست تنها روایت است.
منزل ما در نزدیکی مسجد سجاد است. یک بار خاطرم هست مراسمی برای ختم یک بنده خدایی در آن مسجد برگزار شده بود. عکس آن مرد را با گل مقابل مسجد گذاشته بودند. زیر عکسش جملهای از خودش نوشته بودند؛ «ما نمانیم و عکس ما ماند/ کار دنیا همیشه برعکس است». ببینید چقدر خوب زبان رسانه را شناخته بود با اینکه شاید سواد عالی هم نداشت. رمز موفقیت در رسانه همین جمله است. با اینکه شاید سواد کمی هم داشته باشد، اما زبان رسانه را میفهمد.
جنگهای نوین رسانهای با استفاده از ترکیب رسانهها و ادوات جنگی پیشرفته، ابتدا با عملیات جنگ روانی آغاز میشوند و در حین جنگ نظامی و پس از آن به شکل گسترده و زیرکانه ادامه پیدا میکنند. ظهور رسانههای پیشرفته با بهره گیری از دانش نحوه تأثیرگذاری، سبب افزایش نقش رسانه در ایجاد، کاهش یا گسترش بحرانها شده است، به گونهای که این تأثیرگذاری، ماهیتی بسیار متفاوت از گذشته پیدا کرده است.
از این رو بسیاری بر این باورند که رسانهها در بیشتر موارد، به جای کاهش بحرانها و حفظ صلح و امنیت جهانی در خدمت بحران و جنگ هستند. این موضوع نیاز به تعیین مرزهایی جدید برای نقش رسانه در بحران سازی یا بحران زدایی و حفظ صلح و امنیت بین المللی را روز به روز بیشتر نشان میدهد. به همین دلیل من معتقدم در سازمان صداوسیمای خراسان باید تعاریف جدیدی از ماهیت و مرام رسانه مطرح شود.